English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (1294 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
sets of bill U نسخ ثانی و ثالث و ..... برات که در انها به اصل اشاره وذکر میشود که هریک تازمانی قابل پرداخت هستندکه دیگری پرداخت نشده باشد
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
due bill U در CL به این شکل تنظیم میشود : بدهی به اقای ..... مبلغ ..... است که عندالمطالبه پرداخت خواهد شد . تاریخ .... این سند بر خلاف برات و سفته به حواله کرد قابل پرداخت نیست
bill payable U برات قابل پرداخت
foreign bill U برات قابل پرداخت در خارج ازکشور
current liability U اقلامی از بدهی که پرداخت انها از محل دارایی جاری باشد
matt U فلز یامس پرداخت نشده وناخالص تکمیل یا پرداخت مات وبی جلا
matte U فلز یامس پرداخت نشده وناخالص تکمیل یا پرداخت مات وبی جلا
bill time draft U برات و سفته قابل پرداخت درتاریخ معین در اینده
blank bill U براتی که در ان محل پرداخت قید نشده باشد
retour sans protet U اعلامی که برات کش به دارنده برات میکند مبنی براین که در صورت نکول برات از طرف محال علیه ان رابدون پروتست به وی بازگرداند و به این ترتیب برات کش نمیتواند به عذراین که اعتراض نکول به عمل نیامده است از پرداخت وجه سرباز زند
clearing a bill U محاسبه سر رسید برات پرداخت مبلغ برات و تصفیه حساب مربوط به ان
sight bill U حواله دیداری برات یا حواله ایکه در زمان ارائه قابل پرداخت میباشد
defaults U مقداری که به صورت خودکار توسط کامپیوتر استفاده میشود اگر مقدار دیگری تعریف نشده باشد
default U مقداری که به صورت خودکار توسط کامپیوتر استفاده میشود اگر مقدار دیگری تعریف نشده باشد
defaulted U مقداری که به صورت خودکار توسط کامپیوتر استفاده میشود اگر مقدار دیگری تعریف نشده باشد
defaulting U مقداری که به صورت خودکار توسط کامپیوتر استفاده میشود اگر مقدار دیگری تعریف نشده باشد
ransom U وجهی که جهت ازادکردن اسیر یا خریداری مدت زندان قابل خرید پرداخت شودوجهی که جهت احتراز ازتنبیهات جزایی از طرف مجرم و به جای تقبل ان تنبیهات پرداخت شود
ransoms U وجهی که جهت ازادکردن اسیر یا خریداری مدت زندان قابل خرید پرداخت شودوجهی که جهت احتراز ازتنبیهات جزایی از طرف مجرم و به جای تقبل ان تنبیهات پرداخت شود
when will that bill fall due ? U سررسید پرداخت ان برات کی است
bills payable برات های پرداخت کردنی
date on which a bill falls due U موعد پرداخت برات یا سفته
payment against a draft U پیش پرداخت در مقابل برات
unobligated U اعتبارتعهد نشده تعهدات پرداخت نشده
the bill of has come to mature U وعده پرداخت برات رسیده است
the bill has come to maturity U وعده پرداخت برات رسیده است
assemble capital stock U بقیه سرمایهای که به محض تقاضا قابل پرداخت است سرمایهای که بر مبنای ان مالیات محاسبه میشود
carnet U اسنادی که در حمل بین المللی بکار برده میشود وموقع عبور محموله توسط کامیون از مرزهای متعددمحموله را از پرداخت حقوق گمرکی بین راه معاف می داردومحموله درمقصد باز وحقوق گمرکی مربوطه پرداخت می گردد
the bill has come to maturity U موعد پرداخت برات منقضی شده است
date of grace U مدت مجاز برای پرداخت سفته و برات پس از سر رسید
outstanding U پرداخت نشده
unpolished U پرداخت نشده
unpaid U پرداخت نشده
outstandingly U پرداخت نشده
unliquidated damages U خسارتهایی که نحوه محاسبه و پرداخت انها در قرارداد ذکرنشده است
assemble capital stock U سرمایه پرداخت نشده
outstanding accounts U حسابهای پرداخت نشده
unobligated U هزینه پرداخت نشده
unliquidated obligation U هزینههای پرداخت نشده
unfinanced U مخارج پرداخت نشده
unliquidated obligation U تعهدات پرداخت نشده
defaulted U در سیستم هایی که چندین چاپگر قابل تعریف هستند چاپگری که استفاده میشود مگر اینکه دیگری تعریف شده باشد
defaults U در سیستم هایی که چندین چاپگر قابل تعریف هستند چاپگری که استفاده میشود مگر اینکه دیگری تعریف شده باشد
defaulting U در سیستم هایی که چندین چاپگر قابل تعریف هستند چاپگری که استفاده میشود مگر اینکه دیگری تعریف شده باشد
default U در سیستم هایی که چندین چاپگر قابل تعریف هستند چاپگری که استفاده میشود مگر اینکه دیگری تعریف شده باشد
progress payment U پرداخت مبالغ قرارداد طبق پیشرفت کار پرداخت مرحلهای
deferred liability U بدهیی که درسر رسید پرداخت نشده است
interim financing U پرداخت اقساط به طور کوتاه مدت پرداخت بینابین
paymistress U زنی که مامور پرداخت باشد
accrued interest بهره ای که عاید شده ولی هنوز پرداخت نشده است
usance U مهلت پرداخت پرداخت مدت دار
deferred dividened U سودی که پرداخت ان مشروط به شرطی باشد
payable U قابل پرداخت
reimbursable U قابل پرداخت
remittable U قابل پرداخت
post paid U که پول پست ان از پیش پرداخت شده باشد
dishonors U قابل پرداخت نبودن
payable in advance U قابل پیش پرداخت
payable immediately U قابل پرداخت فوری
dishonored U قابل پرداخت نبودن
payable at maturity U قابل پرداخت دراینده
dishonours U قابل پرداخت نبودن
dishonouring U قابل پرداخت نبودن
dishonoured U قابل پرداخت نبودن
payable at destiination U قابل پرداخت در مقصد
dishonoring U قابل پرداخت نبودن
dishonour U قابل پرداخت نبودن
payable in arrears U قابل پرداخت در سررسید
chargeable U قابل بدهی یا پرداخت
accounts payable U حساب قابل پرداخت
due U پرداختنی قابل پرداخت
chargeable call U مکالمه قابل پرداخت
due U ذمه قابل پرداخت
presentment U ارائه برات از دارنده ان به محال علیه جهت قبولی نویسی یا محیل جهت پرداخت
payment on account آنچه علی الحساب پرداخت میشود
freight payable at destination U هزینه حمل در مقصد پرداخت میشود
fpad U هزینه حمل درمقصد پرداخت میشود
licenses U اجازه از یک تولید کننده به دیگری برای کپی کردن محصولات بدون پرداخت مبلغی
licences U اجازه از یک تولید کننده به دیگری برای کپی کردن محصولات بدون پرداخت مبلغی
licence U اجازه از یک تولید کننده به دیگری برای کپی کردن محصولات بدون پرداخت مبلغی
payable to bearer U قابل پرداخت در وجه حامل
payable to order U قابل پرداخت به حواله کرد
solvable U واریز شدنی قابل پرداخت
stop order U دستور عدم پرداخت از طرف صادر کننده سند مالی به مرجع پرداخت کننده
fates U پرداخت یا عدم پرداخت چک سرنوشت چک
droppage U کسری پرداخت کسر پرداخت
fate U پرداخت یا عدم پرداخت چک سرنوشت چک
pos U محلی در مغازه که قیمت کالاها پرداخت میشود
PGP U یات پرداخت از طریق اینترنت انجام میشود
net amount payable to contractor U مبلغ خالص قابل پرداخت به پیمانکار
benefits payable to surviving dependents U مزایای قابل پرداخت به وابستگان بازمانده
frozen U سرمازده غیر قابل پرداخت تاانقضامدت
out of bond U کالاهایی که پس از پرداخت حقوق گمرکی ازمحوطه گمرک خارج شده باشد
exigible U قابل مطالبه قابل پرداخت
promotion money U دستمزدی که به موسسین شرکت برای خدماتشان پرداخت میشود
toll traverse U وجهی که برای عبور از املاک خصوصی پرداخت میشود
wharfage U وجهی که برای استفاده ازبارانداز پرداخت میشود حق باراندازی
premium U مبلغی که اضافه برقیمت اسمی سهام پرداخت میشود
premiums U مبلغی که اضافه برقیمت اسمی سهام پرداخت میشود
ransom U وجهی که جهت جلوگیری از ضبط اموال پرداخت میشود
ransoms U وجهی که جهت جلوگیری از ضبط اموال پرداخت میشود
bond U سندی که به موجب ان خود ووارث و اوصیا و مباشرین امورش را به پرداخت مبلغ معینی به دیگری متعهد میکند
tax evasion U عدم پرداخت مالیات بصورت غیر قانونی فرار از پرداخت مالیات
reserve U مقدار وجهی که هر بانک باید جهت پرداخت دیون خود داشته باشد
reserving U مقدار وجهی که هر بانک باید جهت پرداخت دیون خود داشته باشد
reserves U مقدار وجهی که هر بانک باید جهت پرداخت دیون خود داشته باشد
warehousing system U روشی که به موجب ان کالاهای وارداتی بدون پرداخت حقوق و عوارض گمرکی به مملکت وارد و انبار میشود و این عوارض درموقع عرضه برای فروش اخذ میشود
docl pass U گواهی که پس از پرداخت هزینههای لنگرگاه به صاحب کشتی داده میشود
appearance money U پولی که به افراد مشهور برای حضور در محافل پرداخت میشود
postpaid U پاکت تمبردار یا امانتی که قبلا مخارج پست ان پرداخت میشود
deferred dividened U سود اعلام شده و قابل پرداخت در تاریخ معین
forwarding merchant U حق الزحمهای دریافت می دارد بدون انکه دروسیله حمل یا پرداخت کرایه شریک باشد
special acceptance of a bill of U قبولی براتی که فقط در محلی خاص قابل پرداخت است
feather bedding U مقصود حقوقی است که به اشخاص بی علاقه به کار یا کسانی که از کارمی دزدند پرداخت میشود
feather-bedding U مقصود حقوقی است که به اشخاص بی علاقه به کار یا کسانی که از کارمی دزدند پرداخت میشود
re issuable notes U اوراق بهادار در وجه حامل که پس از یک بار پرداخت دوباره قابل استفاده هستند
ringing the changes U ترویج پول تقلبی ازطریق اشاعه خرید اشیا و بعدپس دادن انها و گرفتن پول درست بجای پولهای تقلبی پرداخت شده
semi-detached U درباب خانهای گفته میشود:که بادیوارمشترک بخانه دیگری پیوسته باشد
semi detached U درباب خانهای گفته میشود:که بادیوارمشترک بخانه دیگری پیوسته باشد
preclinical U وابسته به زمانی که بیماری از نظر بالینی قابل تشخیص نشده باشد
notobranchiate U در باب ماهیانی گفته میشود که نفس کش انها در روی پشت انها است
commision agent U نماینده حق العمل کار نماینده یا عاملی که بصورت درصد به او پرداخت میشود
strike pay U حقوق ایام اعتصاب که ازطرف سندیکاهای کارگری به اعتصاب کنندگان پرداخت میشود
rool crush U اثر تاخوردگی [فرش هایی که درست عدل بندی نشده و یا مدت طولانی بصورت چهارلا در انبار باشد پس از مفروش شدن در زمین برآمدگی هایی در محل تا دارد که اگر به شکستگی منجر نشده باشد پس از مدتی اصلاح می شود.]
claim for indemnification U ادعای تضمین خسارت مطالبه پرداخت خسارت مطالبه پرداخت غرامت
charges forward U هزینه هایی که بوسیله مشتری پرداخت خواهد شد مخارج حمل که بعد از تحویل کالا به مشتری از او دریافت میشود
defaulting U مقدار از پیش تعیین شدهای که در صورتی که مقدار دیگری تعیین نشده باشد به کار می رود
default U مقدار از پیش تعیین شدهای که در صورتی که مقدار دیگری تعیین نشده باشد به کار می رود
defaulted U مقدار از پیش تعیین شدهای که در صورتی که مقدار دیگری تعیین نشده باشد به کار می رود
defaults U مقدار از پیش تعیین شدهای که در صورتی که مقدار دیگری تعیین نشده باشد به کار می رود
references U فایل داده که طوری نگهداری میشود که قابل ارجاع باشد
reference U فایل داده که طوری نگهداری میشود که قابل ارجاع باشد
ability to pay principle of taxation U اصل توانائی پرداخت مالیات برپایه این اصل مالیات بایدمتناسب با توانائی پرداخت مالیات دهنده وضع شود
payable at sight U قابل پرداخت به محض رویت به رویت
subscribing U تعهد یا تعهد پرداخت کردن در پرداخت مبلغی شرکت کردن موافقت کردن با
subscribes U تعهد یا تعهد پرداخت کردن در پرداخت مبلغی شرکت کردن موافقت کردن با
subscribed U تعهد یا تعهد پرداخت کردن در پرداخت مبلغی شرکت کردن موافقت کردن با
subscribe U تعهد یا تعهد پرداخت کردن در پرداخت مبلغی شرکت کردن موافقت کردن با
cruelty U عقلا" قابل پیش بینی باشد . این چنین رفتاری معمولا" باعث صدورحکم طلاق میشود
recode U کد کردن برنامهای که برای سیستم دیگری کد شده باشد , به طوری که دیگری هم کار کند
pay as you go principle U اصلی که بر اساس ان مالیات دریافتی توسط دولت برای سیستم تامین اجتماعی در هرسال به بازنشستگان درهمان سال پرداخت میشود وبنابراین دولت وجوهی را ازاین بابت جمع اوری نمیکند
hottest U شبکه آهنی یا پوشش اطراف کامپیوتر که به منبع تغذیه وصل شده باشد و زمین نشده باشد
hot U شبکه آهنی یا پوشش اطراف کامپیوتر که به منبع تغذیه وصل شده باشد و زمین نشده باشد
hotter U شبکه آهنی یا پوشش اطراف کامپیوتر که به منبع تغذیه وصل شده باشد و زمین نشده باشد
dividend warrant U چک پرداخت سود سهام اجازه پرداخت سود سهام
intervener U در CL علت وروددعوی ثالث ممکن است نفع شخصی یا لزوم حفظ منافع جامعه باشد
hotbed U بستر خاکی چمن که در اثر تخمیر ویابوسیله دیگری گرم شده باشد محل یا محیطی که دران رویش وپیشرفت سریع باشد
hotbeds U بستر خاکی چمن که در اثر تخمیر ویابوسیله دیگری گرم شده باشد محل یا محیطی که دران رویش وپیشرفت سریع باشد
circulars U فایل دادهای که شروع و خاتمه قابل دیدن ندارد. هر موضوع به محل موضوع بعد اشاره میکند و آخرین به اولین اشاره میکند
circular U فایل دادهای که شروع و خاتمه قابل دیدن ندارد. هر موضوع به محل موضوع بعد اشاره میکند و آخرین به اولین اشاره میکند
brass band U ادوات انها از برنج باشد
brass bands U ادوات انها از برنج باشد
thermoplastics U پلیمرهای ساختگی که میتوان انها را به دفعات نرم کرده وبه شکل دیگری دراورد
long life itemes U اقلامی که عمر قانونی انها 5سال یا بیشتر باشد
expired appropriation U اقلامی که مدت اعتبار توزیع انها گذشته باشد
settlements U پرداخت
pays U پرداخت
discharges U پرداخت
defrayal U پرداخت
paying U پرداخت
discharge U پرداخت
pay U پرداخت
settlement U پرداخت
burnisher U پرداخت گر
remitment U پرداخت
making good U پرداخت
discharging U پرداخت
finishing U پرداخت
disbursement U پرداخت
renderings U پرداخت
polish U پرداخت
polishes U پرداخت
bleaching U پرداخت
refund U پس پرداخت
refunded U پس پرداخت
refinishing U پرداخت
pt U پرداخت
lustreer U پرداخت
rendering U پرداخت
finishes U پرداخت
finish U پرداخت
refunding U پس پرداخت
refunds U پس پرداخت
payment U پرداخت
expenditure U پرداخت
payments U پرداخت
trim U پرداخت
glazes U پرداخت
outlay U پرداخت
finishing touches U پرداخت
glaze U پرداخت
glosser U پرداخت گر
furbisher U پرداخت گر
to finish off U پرداخت کردن
payment in due cource U پرداخت به موقع
dishonours U خودداری از پرداخت
annual payment U پرداخت سالیانه
payment in full U پرداخت تمام
finish U پرداخت کار
dishonouring U خودداری از پرداخت
rendition U پرداخت تحویل
payment by instalments U پرداخت به اقساط
Recent search history Forum search
1frangible
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
1معنی لغت overfit
1 if there's any justice
1Vintage style
1some services are not in full force
1ایا جمله من درست است؟How has changed … how he grew the last time I saw he .How he more lovely than after…how is lovely… how is…
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com